دو برگ از تنش افتاد "لاله عباسی" شروع فصل بهار،اول خزانش بود
شکست چون کمر نخل عصمت ازاین داغ فرات،شاهد رنج وغم نهاش بود
به خیمه آمدوتودیع کردو رفت ولی دو چشم کودک معصوم دیده بانش بود
فدای عاطفه دختری-فرشته صفت- که سد راه پدر،چشم خون فشانش بود شبیه ساقه نیلوفری که می پیچد به پای اسب پدر،دست مهربانش بود
روزنامه خراسان