کاروان سیاه پوش اسیران آزاده،پیروز و شکوهمنداگر چه خسته و شکسته به کربلا رسیده است گودال قتلگاه باز هم وعده گاه خواهر و برادر است...زینب به دیدار برادر میآید....تا از ماموریت الهی خود گزارش دهد...روز عاشورا آنگاه که چشم زینب از بین شمشیر ها و نیزه های شکسته به بدن چون گل پرپر برادر افتاد،از سر تعجب ندا داد؛اانت اخی؟ آیا تو برادر منی؟اینک...جا دارد حسین(ع)نگاهی به قامت خواهر بیفکند و از سر تعجب بگوید؛اانت اختی؟آیا تو خواهر منی؟مگر این هجران و غربت چقدر دشوار و سخت بوده است؟....
سما